پرو شیر کازئین کاله پرو

با مطالعه ی تمدنهای باستان اهمیت و نقش فعالیت بدنی ، تربیت بدنی و ورزش در زندگی آنها مشخص می شود . زندگی عادی بشر اولیه همراه با فعالیت و حرکات قدرتمند بدنی بوده است . کندن غارها جهت سرپناه، تیراندازی جهت شکار حیوانات ، عبور از رودخانه ، گریز از دست حیوانات وحشی از جمله این حرکات بوده اند . در برهه ای از تاریخ در ایران و یونان باستان ورزش و فعالیتهای بدنی در جهت توسعه جنگاوری و تربیت سرباران نیرومند بوده است . بسیاری از فعالیتهای امروز دارای ریشه های تاریخی هستند . مثلا تاریخ اولین المپیک به سال ۷۷۶ پیش از میلاد در یونان باستان برمی گردد . ونمونه ای از ورزش منظم ومدیریت شده قدیم است .

تربیت بدنی نوین از قرن ۱۸ میلادی بیشتر از سوی کشورهای اروپایی شروع و توسعه یافته است . در ایران نیز تربیت بدنی از سال ۱۳۰۰ شمسی با احداث باشگاههای ورزشی رایج و مورد استقبال عموم قرار گرفت . همچنین درس تربیت بدنی از سال ۱۳۰۶ شمسی به عنوان یکی از دروس در برنامه درسی مدارس ایران قرار گرفت . به طور کلی تربیت بدنی و ورزش با دلایل و نیات مختلفی در زندگی مردم کشورها و در فرهنگهای مختلف حضور پیدا کرده است . انگیزه این فعالیتها گاهی عواملی چون کسب روزی و در مواردی میل به یک زندگی پر بار بوده است . با مطالعه ی متون تاریخی اهمیت گذشتگان را به تربیت بدنی و ورزش به وضوح می بینیم . و مشخص می شود از مسایلی مانند تلاش برای زنده ماندن ، جنگ ، تفریح و رقابت، مبارزه با طبیعت نشات گرفته است .

 

در جهان معاصر پیشرفت انسان در ابعاد جسمانی ، روانی و اجتماعی از اهداف تربیت بدنی و ورزش است . با توجه به تغییرات جهانی ، توسعه سریع علوم و تاثیرآنها بر زندگی افراد جامعه ، ماشینی شدن کارها و زندگی ، افزایش اوقات فراغت ، کم تحرکی مشاغل و افراد ، شیوع بیماریهای مرتبط با بی تحرکی ارزش حیاتی وکاربردی تربیت بدنی بیشتر آشکار می شود .

 

تربیت‌بدنی و ورزش در یونان باستان

یونان اولین کشوری بود که در گسترش تربیت‌بدنی و ورزش کوشش نموده‌ است . آن زمان «به سال های طلایی» معروف بوده است و مردم در تمام فنون و رشته‌ها پیشرفت شایانی نمودند ، مانند هنر نقاشی ، مجسمه‌سازی ، اجرای تربیت‌بدنی در جشن های ملی و شکار کردن که یکی از مهمترین و متداولترین کارهایی بود که مردان یونان باستان انجام می‌دادند و در رشته‌های مختلف ورزشی مانند بوکس ، رقص و شنا نیز مهارت داشتند .

بانوان هم مانند مردان برای قوی و نیرومند کردن خود ورزش می‌کردند ، حتی قبل از هفت سالگی به ورزش ژیمناستیک برای رشد کامل بدن توجه خاصی نشان می‌دادند (باقری ۱۳۶۶).

 بازی های المپیک قدیم در سال ۷۷۶ قبل از میلاد مسیح برای اولین بار در یونان تشکیل و در آن ورزشکاران با انگیزه رضایت رب‌النوع ها با یکدیگر مسابقه می‌دادند (دهخدا ۱۳۷۷). البته بانوان در المپیک شرکت نداشتند (باقری ۱۳۶۶).

 

تربیت‌ بدنی و ورزش در روم

بسیاری از آداب و رسوم یونانیان در رومیان اثر گذاشته بود . از زمانی که امپراطور به قدرت رسید تربیت‌بدنی در ارتش آن ها مشاهده می‌شود و به طور اساسی ورزش آن ها بر عملیات نظامی استوار بوده است . آن ها جوانان و نوجوانان را در اردویی نظامی به نام «ماتیوس» جمع‌ می‌کردند و آن ها را جهت یافتن شکل بدنی عالی و فوق‌العاده به تمرینات سنگین از جمله دویدن ، پریدن ، شنا ، پرتاب نیزه و دیسک وادار می‌کردند .

رومی ها به دلیل آنکه تربیت‌بدنی یونان با ساز و آواز توأم بود با آن موافق نبودند و معتقد بودند که تربیت‌بدنی باید تماشاچی را احساساتی کند ، خونش را به جوش آورد و صحنه‌های ترسناکی را ایجاد کند . می‌توان مسابقات آن زمان را به ارابه‌سواری ، مبارزه گلادیاتورها و طریقه جنگیدن مردان با حیوانات که منجر به کشته شدن یکی از آن ها می‌شد خلاصه نمود (دهخدا ۱۳۷۷).

 

تربیت‌ بدنی و ورزش در مصر باستان

تربیت‌بدنی در مصر را می‌توان در سه موضوع مورد بحث قرار داد :

  •  اشراف
  •  سربازان
  • مردم عادی

اشراف چون قدرت مالی کافی داشتند ، فرزندان خود را برای تعلیم و تربیت به مدرسه‌های خصوصی می‌فرستادند و در آنجا به آن ها می‌آموختند که با کمان و نیزه چگونه شکار کنند و نیز ژیمناستیک ، کشتی ، رقص و شنا را به آنان یاد می‌دادند .

تربیت‌ بدنی برای سربازان صرفاً برای آماده ساختن بدن به منظور جلوگیری از حمله دشمنان کشور و حمایت از فرعون برای جمع‌آوری مالیات انجام می‌شده است . مصر را می‌توان اولین کشوری دانست که پی به اهمیت شنا برده است ، چون در کتیبه‌ها نشان داده شده که سربازان در رودخانه نیل چگونه شنا می‌کردند . تربیت‌بدنی برای مردم عادی با شغل مردم رابطه مستقیم داشت . به طور مثال اگر کسی چنان بود که جنبش و حرکت فراوان لازم داشت ، او خود به خود دارای بدنی قوی و نیرومند می‌شد .

 

تربیت‌ بدنی و ورزش در چین باستان

چینی ها علی‌رغم تأ‌کیدی که بر تعالی  ذهن و تأثیر تأئوئیسم ، بودیسم ، و کنفوسیوئیسم بر زندگی روحانی آرام و پرزحمت داشتند شواهد و قراین روشنی دال بر شرکت در فعالیت های تربیت‌بدنی و ورزش در چین وجود دارد . در مباحثه‌های کلاسیک چینی ها مطالب زیادی درباره شرکت پسران ثروتمندان در موسیقی ، رقص ، تیراندازی با کمان ، کشتی ، بوکس ، فوتبال ، چوگان ، طناب‌کشی ، ورزش های آبی چیووان (فعالیتی شبیه به گلف) بازی بدمینتون و بادبادک‌بازی ، وجود دارد . بنابراین بازی از سرگرمی های طبقات بالا بود و توده‌‌های مردم برای شرکت در فعالیتهای بدنی رسمی فرصت کمی داشتند .

نکته جالب توجه این است که به عقیده چینی ها بعضی از بیماری ها در اثر فعالیت نکردن به‌وجود می‌آیند . تاریخ حاکی از این است که کونگ‌فو و ژیمناستیک در سال ۲۶۹ پیش از میلاد گسترش یافته بود . ژیمناستیک طبی برای حفظ بدن در شرایط ارگانیکی مناسب، مورد توجه بود . این باور که بیماری در اثر سوء عملکرد ارگانها و عدم کارآیی درونی به وجود می‌‌آید ، رواج داشت . بنابراین اگر حرکات مشخصی مانند خم کردن زانوها و خم و راست شدن همراه با بعضی از تمرینات تنفسی انجام می‌شد ، بیماری بهبود می‌یافت (بوچارد ۱۳۷۴).  

 

تربیت‌ بدنی و ورزش در ایران باستان

آنچه از قراین تاریخ می‌توان به دست آورد این است که قوم آریا شعبه‌ای از اقوام هند و اروپایی بودند بین پانصد تا دوهزار سال قبل از میلاد به ایران آمدند . آنان مردمانی جنگجو بوده و با وجود مهاجرت ها و جنگ های فراوان بی‌شک در اسب‌سواری ، پرتاب نیزه و تیراندازی ورزیدگی داشته‌اند و در کوهنوردی ، پرتاب سنگ ، دویدن و عبور از موانع مهارت خاصی داشتند .

مادها در شمال‌غربی ایران در قرن هفتم قبل از میلاد دولتی تشکیل دادند و بیشتر در جنگ با دولت آشور بودند از آنها فنون جنگاوری ، تیراندازی ، اسب‌سواری ، پرتاب نیزه در تاریخ به چشم می‌خورد .

پارسیان آریایی در جنوب ایران سکونت داشتند در زمان آنان به‌خصوص هخامنشیان به ورزش اهمیت می‌دادند (دهخدا ۱۳۷۱). سپاهیان ایرانی ، قوی و از نظر جسمانی برازنده بودند . تحت هدایت کوروش ، رویای بزرگِ توسعه قلمرو به واقعیت پیوست . در پایان فرمانروایی او در سال ۵۹۲ پیش از میلاد ، امپراتور ایران تمام خاور نزدیک را در برمی‌گرفت . موفقیت کوروش در جنگ ها مرهون خصوصیات اخلاقی و آمادگی جسمانی سربازانش بود . پسرها در شش سالگی باید برای تعلیم و تمرین خانه را ترک می‌کردند .

تمرینات شامل برنامه‌هایی چون دو ، تیراندازی با کمان ، پرتاب نیزه ، ارابه‌رانی ، شکار ، رژه نظامی و کمنداندازی بود . سربازان ، توانایی مسافرت با غذا و لباس کم را داشتند و تمام شرایط سخت را به راحتی تحمل می‌کردند (بوچارد ۱۳۷۴).

در اواخر دوران هخامنشی ورزش به تدریج اهمیت خود را در نزد ایرانیان از دست داد . سستی و رخوت سربازان نظامی باعث شد که شکست سختی از اسکندر مقدونی متحمل شوند (دهخدا ۱۳۷۷).

 

بین النهرین

بین النهرین در تاریخ کهن اندیشه و دانش و تمدن بشر ، اهمیتی همپایه مصر دارد . تاریخ بین النهرین بطور کلی به سه دسته تقسیم می شود :

۱ - امپراتوری نخست بابل ۱۹۰۰ پیش ازمیلاد

۲ - امپراتوری آشور (۱۰۰ پیش از میلاد)

۳ - امپراتوری دوم بابل (۶۰۰ پیش از میلاد) و سپس در سال ۵۳۸ پ م بابل به تصرف قوم پارس درآمد .

آموزش و تربیت رسمی در بین النهرین برای بیشتر طبقات مردم فراهم بود و خواندن ، نوشتن و علوم مختلف آن زمان نظیر : نجوم ، حساب ، پزشکی و هندسه و نیز فن ترجمه مواد درسی را تشکیل می دانند . طبقات پایین تر این مسئولیت به عهده یکی از بزرگان طایفه بود . ارتباط بابلیها با اقوام مختلف ، نیاز به ترجمه زبان های گوناگون را موجب شده بود و انجام این کار به عهده کاتبان تحصیل کرده ای بود که برای حرفه با اهمیت کاتبی آموزش دیده بودند .

این کاتبان در خدمت پادشاهان ، روحانیون و نجبا بوده و از مقام والایی برخوردار بودند .

پیشرفت دانش وفنون در امپراتوری های آشور و بابل و پرداختن به هنر نویسندگی ، ترجمه و علوم عقلی ظاهراً بزرگان را از توجه به امور ورزشی و تربیت بدنی باز داشته بود و این امور نسبت به دیگر جوامع از اهمیت کمتری برخوردار بود تا بدان جا که بتوان گفت فعالیت های فیزیکی مردم به فعالیت هایی که لازمه ی شغل آنان بود (مانند کشاورزی و...) منحصر می گردید .

با این حال توجه به تربیت بدنی برای کار سپاهیگری از امور بسیار با اهمیت و ضروری محسوب می شد وسرداران جنگ برای آمادگی و حفظ چالاکی و توان رزمی خود همه روزه به تمرین هایی می پرداختند .

کسب مهارت های نظامی انجام تمرینات ورزشی گوناگون را ایجاب می کرد : کمانداران ، نیزه داران ، سنگ قلاب اندازان هریک با حالات گوناگون به تمرین های خاص می پرداختند.

سواره نظام و ارابه رانان زیر نظر متخصصان تعلیم می دیدند به امر شکار بیشتر از نظر آماده ساختن بدن برای جنگ توجه می شد شنا نیز به عنوان هنری جنگی تلقی می گردید و برخی از شناگران نظامی به پوستهای پر از باد مجهز می شوند تا جریان آب را بهتر تحمل کنند در واقع می توان گفت تربیت بدنی در آشور و بابل بیشتر جنبه ی نظامی داشت وبرنامه ای رسمی برای تعلیم عموم مردم وجود نداشت .

 

هند

نزدیک به دوهزار سال پیش از میلاد مسیح شاخه ای از قوم آریا از راه شمال غربی به سرزمین هندوستان رفته و درآن جا سکنی گزیدند و زندگی قبیله ای خود را آغاز نمودند و تمدنی برهمنی پدید آوردند که کیش هندو در بطن آن پدید آمد و سپس در قرن ۶ پیش از میلاد آیین بودایی و جائینی از آن متفرع شد و در قرن سوم پیش از میلاد کیش بودایی مذهب رسمی کشور شد .

موقعیت جغرافیایی و شرایط طبیعی سرزمینی که این قوم برای خود برگزیدند آنان را به ابداع آیینی واداشت براساس تغییرناپذیری سرنوشت انسان که این اعتقاد و طرز تفکر باعث به وجود آمدن نظامی خشک و انعطاف ناپذیر طبقاتی را سبب گردید و بافت فرهنگی هندیان آرایی نژاد را چنان کرد که هیچ گونه شباهتی به فرهنگ هم نژادان اروپایشان نداشت . آب و هوای نامناسب ، مرگ و میر فراوان ، گرسنگی ناداری و درماندگی هندیان را واداشت که برای رهایی از این سختی های تحمل ناپذیر به عالم درون پناه برند و مجذوب ابدیت و جاودانی روح شوند ، آنان با انتقاد از لذت های زندگی و کوچک شمردن آرزوهای فردی و بی ارزش انگاشتن فعالیت ها در پی آن بودند که شخصیت فردی را خنثی و به کلی نابود کنند تا بتوانند به برهما ، خدای هندوان بپیوندند این طرز تفکر به کلی مغایر اندیشه های اریایی های ساکن دیگر مناطق بود چه آنان در فلسفه زندگی برای فرد اهمیت بسیار قایل بوده و فعالیت را ارج می نهادند .

این فلسفه در هند اتکا به فعالیت فردی را از میان برد و احساس مسئولیت را در هنگام ضعیف کرد به طوری که آرزوی دستیابی به فضیلت و برتری از خصوصیات نوع بشر است و کم و بیش عامل رشد همه ی جوامع است ، مجال رشد وبروز نیافت .

در هند ۴ گروه اصلی طبقات اجتماعی را تشکیل می دادند:

۱- روحانیون (Barah mans)

۲ - جنگجویان

۳ - دهقانیان و پیشه وران

۴ - کارگران

تربیت بدنی در هند

 تمام اهدافی را که نژاد آریایی برای تربیت بدنی داشتند در هندوستان به زودی از دست دادند زیرا که آنان فلسفه ی مذهبی مردود شناختن فعالیت بدنی را پذیرفتند که این فلسفه ترک زندگی را توصیه می کرد و مستقیما با نیرو و توانایی بدنی و حتی با تندرستی مغایرت و تضاد داشت .

با این همه گروهی محدود بودند که به تربیت بدن توجه می کردند ، اگرچه سپاهگیری با فلسفه آنان مغایرت داشت اما سپاه و تربیت نظامی وجود داشت و ارتش وظیفه ی تعلیم را به داوطلبان به عهده داشت همچنین مختصری حرکات ورزشی و فعالیت بدنی در زندگی مذهبی آنان راه یافته بود و این حرکات در جشن ها و اعیاد مذهبی به اجرا در می آمد قسمتی از این فعالیت بدنی که امروزه می توان آن ها را جزیی از تربیت بدنی به شمار آورد در هند قدیم تنها جنبه ی بیان احساسات مذهبی را داشت و به جنبه ی ورزشی توجهی نمی شد .

برای تعلیم این رقص ها در معابد برنامه ای رسمی وجود داشت و طبق آن دختران را از کودکی همراه با آموزش موسیقی ، خواندن و نوشتن ، سالها آموزش رقص می دادند .

تاریخ نشان می دهد که دوران حکومت امپراتوران مسیحی بر هند به امور نظامی و توانایی های جسمی اهمیت بسیار داده می شده و در جشن ها و مراسم مهارت های نظامی و به ویژه تیراندازی با کمان به نمایش گزارده می شد ، برای تعلیم تیراندازی با کمان مراکزی تاسیس شده بود و به نظامیانی که این دوره را می گذراندند مدارک رسمی اعطا می گردید اما در دوره حکومت بودایی ها به ویژه دوره طولانی حکومت Asoca تمام فعالیت های آموزشی به معابد واگذار گردید .

از نکات با اهمیت و گفتنی در مورد هند این است که هندیان نظافت شخصی و رعایت بهداشت همگانی را وسیله ی برای رسیدن به روح پاک تلقی می کردند و چنان توجهی بدان داشتند که در پنج هزار سال پیش در شهرهایشان فاضلاب بسته وجود داشت و خانه های آنان دارای حمام بوده . همچنین مدارک به دست آمده نشان می دهد که عدم رعایت بهداشت عمومی و آلودگی کردن معابر همراه با محکومیت بوده .

شستشوی بدن به منظور فرو شستن گناهان از تن جزو وظایف روزانه این قوم بود آنان مصرف مواد مستی آور و برخی خوراکیها را روا نمی دانستند و روزه گرفتن را راه درمان برخی از بیماری ها می دانستند و غرق شدن در اندیشه ها و جلوگیری از بروز طبیعت حیوانی را سخت توصیه می کردند .

برخی از فعالیت ها و تمرین ها همچون پرانایام pronayam و سوریاناما سکار suryanama skar نیز بخشی از عادات روزانه هندیان به شمار می رفت .

در مورد یوگا برخی نوشته اند که آن را گروه مرتاضان ابداع کرده اند این گروه مردان مجردی بودند که برای رهایی از دنیا و شر و شورش و به امید دست یافتن به آرامش و صلح جاودانی به تمرینات بدنی سخت و منطقی می پرداختند و با سکوت مطلق گرمایی طاقت فرسا را تحمل می کردند و بدن خویش را در حال شکنجه و آزار نگاه می داشتند .

در هر صورت شکی نیست که یوگا زاییده ی مذهب است و برای آن تنظیم یافته تا با تمرین های بدنی و در عین حال فکری و دماغی همه ی وجود انسان یعنی بدن ، دماغ ، اندیشه و احساس وی یک باره تحت شرایط خاصی قرار گیرد تا به وی ثبات روحی ببخشد و او را قادر سازد که در عالم خسته و نشئه ی خاصی خود را با خدا در ارتباط ببییند . در مورد پیدایش و تاریخچه یوگا کتابی از محققی به نام« پنتان جالی» سراغ داریم که در حدود ۲۰۰ سال پیش از میلاد نوشته شده اما حرکات این ورزش مذهبی از سال ها پیش از آن تاریخ شناخته شده بود . حرکات یوگا به صورتی که در گذشته اجرا می شده با آنچه که در زمان ما انجام می شود یکسان نیست .

در مورد تربیت بدنی در هند قدیم بهره گرفتن از حمام و مالیدن روغن به بدن و به اصطلاح ماساژ اعضا بدن است برای حفظ تندرستی ، رفع خستگی و تنظیم گردش خون که توسط پزشکان انجام میشده است در کتاب های طبی هندی قدیم درباره ی فوائد ماساژ و روغن مالی بدن و روش های مختلف آن به تفصیل سخن رفته است در این کتاب ها از سه نوع ماساژ طبی ، بهداشتی و ماساژ خاص ورزشکاران و قهرمانان سخن رفته و روش های روغن مالیدن ، مالش دادن ، در پنجه فشردن ، مرتعش کردن ، ضربه زدن با دست ، ضربه زدن با وسیله ی پهن توضیح داده شده .

کشتی نیز در هند از اهمیت بسیاری برخوردار بود و کشتی گیران هند قدیم از شهرت فوق العاده بهره مند بودند رقص نیز که از فعالیت های بدنی بسیار قدیم هندیان بود همانند بسیاری از جوامع دیگر ریشه مذهبی داشت .

ایران

اقوامی هم نژاد ، که در روزگاران کهن با هم می زیستند بعدها به دو بخش بزرگ تقسیم شدند.

 و گروهی از آنان ، همان گونه که بیشتر اشاره شد به هندوستان رفتند و گروهی دیگر که خود را «آریا» یا «آبریا» (بمعنی دوست یا با وفا) می نامیدند به سمت غرب مهاجرت کردند که قومی از آن ها در ایران کنونی ، افغانستان ، ترکستان و قفقازیه ساکن شدند و آن جا را ایران به معنی مکان آرایاییان نام نهادند .

این سرزمین فلاتی بود مسطح با دره های حاصل خیز وآب و هوای متغیر اما مناسب و با منطقه فقیر و نامساعد هندوستان تفاوت فراوان داشت و جای شگفتی نیست که آریایی ها در ایران برخلاف هندیان مردمی با تحرک ، کوشا و جنجگو بار آمدند تا بدانجا که توانستد در سالهای ۵۵۸ تا ۳۳۱ پیش از میلاد یکی از قدرتمندترین امپراتوری های آن زمان را به وجود آورند و با توانایی کافی از سرزمین ، فرهنگ و آداب و رسوم خود محافظت کنند .

ایران نمایانگر فرهنگ خاصی است که اندیشه های شرق وغرب را در برمیگیرد و بیهوده نیست که برخی مورخان آن را به منزله ی پلی میان فرهنگهای شرق و غرب جهان شمرده اند .

هرچند ایرانیان نیز همانند سایر ملل شرق سخت پای بند حفظ نظام اجتماعی موجود بودند اما شواهد وقراینی نشان می دهد که در ایران کهن نسیم آزاد طلبی ، احترام و توجه به ارزش فرد برای نخستین بار وزیدن گرفت و این همان فلسفه و طرز تفکری است که بعدها در یونان کمال یافت و از آنجا به جهان عرضه شد روحیات ، طرز تفکر ، و شخصیت ایرانیان با سایر مردم مشرق زمین یکسان بوده آنان مردم خونگرم ، مهربان ، خوش مشرب و باگذشت بودند و شاید به همین دلیل نظام طبقاتی آن به شدت دیگر کشورها شایستگی فردی را محو نمی کرد وافراد شایسته می توانستند موقعیت های برتری را در اجتماع به دست آورند ایرانیان همچنین با دیگر ملل نیز با روح گذشت برخورد می کردند و مثلا مردم کشورهایی را که از طریق جنگ و کشورگشایی به تصرف در می آوردند در نگاهداری آداب و رسوم و معتقدات دینی خود آزاد می گذاشتند .

از صفات برجسته ی دیگری که میتوان ویژه ایرانیان دانست و ملل دیگر در آن زمان کمتر از آن بهره مند بودند ، آزاداندیشی و آمادگی آنان برای پذیرفتن اندیشه ها تازه بود به گونه ای که در برابر اندیشه های تازه بیگانگان تعصب نشان نمی دادند و هر اندیشه خود را مورد بررسی قرار می دادند و اگر آن را درست می یافتند با آغوش باز می یافتند .

ایرانیان از لحاظ دینی به طور کلی به مبدا یی که آفریننده همه چیز است معتقد بودند و از مذهب خود لزوم فعالیت ، امید ، احساس  مسئولیت فرد و اندیشه ی درست و نیز سلحشوری و جنگجویی و احیاناً ستیزه جویی و کشورگشایی را الهام می گرفتند .

ایرانیان نیز همانند دیگر مردم مشرق زمین به حفظ و استحکام جامعه و نظام اجتماعی خویش می اندیشیدند اگر چینی ها با تربیت گروه ممتاز جامعه برای نگاهبانی از اندیشه ها و سنت های کهن خود تلاش می کردند ، اگر هندوان با تربیت برهمن ها برای ترویج معتقدات مذهبی و حفظ نظام قبیله ای خویش می کوشید ، ایرانیان هم حفظ امپراتوری ، سیاست و قدرت و توسعه کشور خود را وجه همت خویش قرار دادند و بنابراین نخستین و بهترین هدف های آموزشی آنان در تربیت خدمتگزارانی لایق و شایسته برای کشور خلاصه می شد به طور کلی هدف های آموزش ایران باستان را به پنج بخش تقسیم کرده اند :

۱ - هدف دینی و اخلاقی که براساس تعالیم زرتشت (پندار نیک، گفتارنیک، کردار نیک) قرار داشت .

۲ - هدف نیرومندی و بهداشت که جوانمردی ، راستی ، پاکدلی و پاک تنی را آموزش می داد و میدانیم که در آیین زرتشت پاکیزگی تن از وظایف دینی است و ناپاکی تن و بیماری منسوب به اهرمن است .

۳ - هدف نظامی برای نگاهبانی از مرزوبوم حفظ آرامش و کشورگشایی

۴ - هدف اقتصادی که تعلیم حرفه ها و صنایع و کشاورزی ، دامداری و بازرگانی و... را در برمی گرفت .

۵ - هدف سیاسی که عبارت از آموزش کشور دارای چه از نظر تامین امنیت داخلی و چه از نظر روابط با سایر کشورها

با این همه باید دانست که در ایران باستان سازمانی عمومی برای تعلیم و تربیت که نام مدرسه بر آن توان نهاد وجود نداشت و همچون دیگر کشورهای مشرق زمین کار تعلیم وتربیت را خانواده ها اداره می کردند و تنها فرزندان اعیان و اشراف بودند که در
 میدان های اختصاصی پادشاه یا حکام با برنامه های منظمی که بوسیله مردان طبقات بالای اجتماع اجرا می شد تعلیمات بدنی و نظامی می دیدند .

آتشکده ها یا آتشگاه نیز از مکانهایی بود که ایرانیان از آن برای پرورش کودکان خود استفاده می کردند در عصر ساسانی دبستان و دانشگاه نیز برای اموزش و پرورش جوانان و کودکان ایجاد گردید .

آغاز تحصیل در ایران هم پنج سالگی ذکر شده است و هم هفت سالگی هردوت و استرابودن پنج سالگی را سن آغاز تحصیل دانسته اند و افلاطون ، دینکرد و شاهنامه فردوسی هفت سالگی را .

دولت ماد

مادها از شمال غربی ایران به طرف جنوب آمدند و درقرن ۷ پیش از میلاد موفق به تشکیل دولت شدند در این عهد پرورش اسب و استفاده از آن مورد توجه بود در زمان هوخشتر قشونی به وجود آورد که پیاده نظام آن مسلح به تیروکمان و شمشیر بوده و سواره نظام تیراندازی ماهر بودند که از کودکی به اسب سواری ، تیراندازی و قیقاچ زدن مشغول بودند وآموزش می دیدند .

پارسیان

پارسیان قومی بودند که اولین امپراتوری بزرگ ایران را بنا نهادند گزنفون می گوید : در هر شهر پارس محلی است به نام «الونزا» که میدان تعلیم فنون جنگی و ورزش هاست» این میدان از چهار قسمت تشکیل شده که یکی برای کودکان، دیگران برای نوجوانان سومی برای مردان و چهارمی برای کسانی که دیگر نمی توانستند اسلحه دست بگیرند کودکان و مردان در طلیحه ی صبح ، پیرمردان در روزهای معین وقتی که می توانستند و جوانان همه وقت باید در قسمت و محل خود حاضر باشند .

برجسته ترین قسمت تربیت خردسالان و نوجوانان در عصر هخامنشی تربیت بدنی بوده انواع ورزش های نه تنها به منظور سلامتی و نیرومندی و رشد جسمی بوده بلکه متضمن تربیت ، خودداری ، چالاکی ، شکیبایی و تحمل سختیها مانند تشنگی ، گرسنگی ، خستگی و ایجاد روح قهرمانی بوده .

سبک سنگتراشی هایی که از زمان هخامنشی به جا مانده می رساند که زیبایی اندام و موزون بودن حرکات بدن مورد توجه بوده و نشانه کردن و به هدف زدن از جمله مهارت های آنان بوده در شکارها جوانان را به خودکاری برمی انگیخته اند تمام ورزش های گوناگون ایرانیان وابسته به امور محسوس زندگی و کارهای ضروری و حیاتی بوده است .

هرودوت می گوید: «ایرانیان از پنج سالگی تا بیست سالگی سه چیز را می آموزند: ۱ - سوارکاری ۲ - کمان داری ۳ - راستگویی»

جوانان تمرینات روزانه را از برآمدن خورشید با دویدن ، پرتاب سنگ و نیزه آغاز می کردند و از جمله تمرینات معمولشان ساختن با جیره ی اندک ، تحمل گرمای بسیار و پیاده روی های طولانی ، عبور از رودخانه بدون خیس شدن سلاح ها و خواب در هوای آزاد بود . جستن بر روی اسب و فرو پریدن از روی آن در حال دویدن و به طور کلی سرعت ، چالاکی و چابکی از ویژگی های سوارکاران ایرانی بوده .

 

یونان قدیم

سرزمین بلند آوازه یونان که زادگاه و گهواره ای اندیشه و فلسفه ی مغرب زمین به شمار می آید در جنوب شرقی اروپا قرار دارد و شامل جزایری در دریای اژه و دریای یونان است .

از نظر سیاسی یونانیان قدیم علیرغم دین و زیان مشترکشان ملت واحدی نبودند و این سرزمین را مجموعه از دولتهای مستقل کوچک تشکیل می دادند رفته رفته تعداد این حکومت ها کم شده و به بیست حکومت رسید که مهمترین آن ها آتیک ، لاکونیا ، بئوسیا بود که حاکم نشین آن ها به ترتیب شهرهای آتن، اسپارت و تبس بود .

اسپارت : (اهداف تربیت بدنی دراسپارت)

هدفهای تربیت بدنی توافق کامل با هدف های تعلیم وتربیت داشته است توجه به امور نظامی و اصول سپاهیگری اوج تربیت بدنی اسپارتها بود .

این مردم رقص را بخاطر بوجود آوردن زیبایی و ظرافت انجام نمی دادند بلکه جهت ایجاد یک مدل برای سرباز شدن به آن عمل می کردند و به قولی یک تحریک نامعین بود که جرات و قدرت را شعله ور می ساخت .

تربیت کودک دراسپارت از کارهای دولت بود دولت از بدو تولد تا سن بازنشستگی او را زیر نظر داشت با این حال پرورش و تربیت کودک تا ۷ سالگی دست مادر نیز بوده است اسپارتی ها کودک را در پارچه و یا قنداق نمی پیچیدند پاهای او را آزاد می گذاشتند تا رشد کند و از همان کودکی او را برای سختگیری های رژیم اسپارت آماده می کردند .

پسران معمولاً تا ۷ سالگی نزد خانواده پرورش می یافتند وسپس دولت عملاً تربیت آنان را به عهده می گرفت و آنان را در آموزشگاههای خاصی نگاهداری می کرد ، این آموزشگاهها براساس مقررات نظامی تاسیس یافته بود و از اینرو برنامه تربیت بدنی در آنها از اهمیت خاصی برخوردار بود .

پسران از ۱۲ سالگی به مدارس شبانه روزی می رفتند و وارد دوره ی خشن سربازی می شدند از ۱۴ تا ۲۰ سالگی تعلیمات خاص نظامی گری داده می شد و به آزمایشات جاسوسی در اراضی دور دست و یاد گرفتن مشخصات سرزمین ها می پرداختند در ۲۰ سالگی سوگند وفاداری به دولت اسپارت را می خوردند ، پسران از زندگی و عواطف خانوادگی دور می ماندند و برای سپاه تربیت می شدند عدم تسلیم در مقابل عواطف ، احساسات و امیال شخصی ، تقویت روح وطن پرستی ، شهامت ، آشنایی با سیاست و مسایل اجتماعی ، حفظ اشعار و امثله حماسی که روح دلاوری و شهامت را تقویت می کرد بسیار مورد توجه اسپارتی ها بود .

جوانان در ۳۰ سالگی به صورت شهروند کامل در می آمدند و ازدواج می کردند و در ۵۰ سالگی به سن بازنشستگی می رسیدند اما گاه دولت بعد از ۵۰ سالگی نیز از آنها استفاده می کرد .

دو ، شنا ، شکار ، جنگ ، جست و خیز ، سواری بر اسب های برهنه ، پرتاب سنگ ، دیسک، نیزه پیاده روی ، بازی های با توپ ، کشتی ، مشت زنی ، پانکریشن یا پاتکراتیوم (ترکیب مشت زنی و کشتی) جزو برنامه های ورزشی بود .

نوجوانان تازه کار نخست در برنامه های دو و پرش که برای تقویت پاها و ماهیچه ها وآماده سازی بدن سودمند است شرکت می کردند پسران برای تقویت بازوان به توپ بازی می پرداختند و هر چند که همه مردم در تمام سینین از توپ بازی لذت می بردند اما سن ۱۷ و ۱۸ سالگی به بازی با توپ اختصاص داشت اسپارت ها کشتی را موجب آمادگی کامل جسمانی می پنداشتند و از این رو مهارت در آن را برای موفقیت در جنگ لازم می شمردند .

اسپارتی ها شکست در هیچ مسابقه تن به تنی را تحمل نمی کردند ، به شهروندان خود اجازه شرکت در مسابقات پانکرشن را در المپیک نمی دادند زیرا این ورزش تقریباً هیچ محدودیتی نداشت واغلب با ضایعات زیاد و تاحدمرگ همراه بود .

گذشته از مسابقات المپیک مسابقات دیگری برگزار می گردید از آن جمله مسابقه سالانه ای که در جزره پلاتانیست با شرکت جوانان اسپارتی و به افتخار آپولو (الهه ی روشنایی ، و راستی و نگهبان ورزش ژیمناستیک) برگزار می گردید . این مراسم در مردادماه هر سال برپا می گردید و فرصتی بود مناسب برای نمایش مهارت های جسمی جوانان کشتی و شنا نیز برای دختران وجود داشت و دختران رقصیدن و رژه دسته جمعی را دوست داشتند .

روش تربیت بدنی

 برنامه های تربیت بدنی اسپارت دشوار و جدی بود نوزادان از بدو تولد به نوعی تربیت می شدند که از تاریکی و تنهایی نهراسند و هرغذایی نامطلوبی که به آن ها داده می شد بخورند هرچه کودکان بزرگتر می شدند کمتر فرصت در خلوت بودن و زندگی خصوصی را داشتند و از انتقاد عمومی در مورد هر فعالیتی بی نصیب نمی ماندند .

جوانان بین ۱۸ تا ۲۰ سالگی می بایست آزمایشهای رسمی و پیوسته ای را که به وسیله دولت برای ارزیابی آمادگی پسران و آگاهی آنان از اصول و مقررات شهروندی انجام می گرفت می گذراندند ، مسئول اجرای این آزمون ها را افورس Ephors می نامیدند درقانون اسپارت نوشته شده جوانان هر ۱۰ روز یکبار بایستی بصورت برهنه از برابر اخورها عبور کنند . اگر اندام آنها درنتیجه ی شرکت در فعالیت های ورزشی و ژیمناستیک همانند کار مجسمه سازان بود به دریافت جایزه نایل می شدند و اگر اندامشان از عدم شرکت درفعالیت های ورزشی حکایت می کرد شلاق می خوردند !

 

آتن

در روزگار کهن فرهنگ اسپارت و آتن تفاوت نمایانی نداشت . ولی رفته رفته تفاوت هایی پدید آمد و آتن از نظر تجاری و سایر مظاهر فرهنگی پیشرفت نمود چون اسپارت از نظر نظامی پیشرفت فراوان کرد آتن مجبور به پرورش نظامی خود شد ولی بیشتر سعی در ایجاد یک حکومت دموکراسی داشت .

آتنی ها بسیاری از اوقات فراغت خود را به فعالیت های بدنی به منظور نیرومندی و سلامت تن اختصاص می دادند . همیشه آماده خدمت به کشور بودند برای بالا بردن فرهنگ جامعه سعی و تلاش می کردند یکی از رهبران بزرگ آتن قدیم که برای آزادی توده ها از شر قوانین اشرافی کوشش نمود سولون بود که سیستم سیاسی را تغییر داد و حقوق سیاسی به ویژه حق رای را به سطح وسیعتری از مردم واگذار کرد .

آرمان آتن این بود که جوانان از جهت جسمی و عقلی به کمان مطلوب برسند و خدمتگزاران شایسته ای برای مملکت خود باشند چه در جنگ و چه در صلح .

تربیت بدنی در یونان تنها به پرورش بدن خلاصه نمی شد . هدف تربیت جسم و روح بوده .

زیرا یونانیان راه رشد خصوصیات انسانی و رسیدن به کیفیات کامل فردی را در فعالیت های بدنی می دانستند در حقیقت شکل بخشیدن به شخصیت انسانی افراد بیش از جنبه های قهرمانی در برنامه ها ی تربیت بدنی مورد نظر بود و تربیت بدن می بایست با سایر انواع تربیت مانند تربیت فکر و اخلاق موازانه داشته باشد .

پسران آتنی از کودکی تا دوران بلوغ تحت سرپرستی و مراقبت والدین و معلم تربیت بدنی بودند . پسران جوان که پول نداشتند توسط بردگان پیر که پداگوگوس نام داشتند نگهداری می شدند تا ۱۷ سالگی ناظر این پسران بودند .

کودک از ۷ سالگی اغلب اوقات خود را با خدمتکاران، دوستان  و معلمین می گذراند این آزادی به کودک جرات می داد تا خود را در میان افراد شهر و کشورش نشان دهد .

جوانان آتن دو نوع مدرسه می رفتند : مدرسه پالسترا شامل وسایل سرگرمی برای شنا ، کشتی ، مشت زنی ، پرش و ژیمناستیک برای تربیت بدنی بود و در مدرسه دیداسکالئون ادبیات موسیقی و چهارعمل اصلی حساب را می آموختند .

آنتی ها ۴ مسابقه بزرگ ملی برگزار می کردند که به تربیت اهمیت عبارت بودند از:
 ۱ - المپیک  ۲ - استمین  ۳ - پی تین  ۴ - نی مین که به مسابقات پن هلینگ شهرت داشتند .

۱ - المپیک : از معروفترین و مهمترین مسابقات که هر ۴ سال یکبار و در فصل تابستان به مدت ۵ روز انجام می گرفت و از سال ۷۷۶ پیش از میلاد به افتخار زئوس خدای اساطیری یونان در المپیاد برگزار می گردید . بزرگترین سرگرمی ، فعالیت ورزشی و اجتماعی مردم نواحی در آن روزگار بود (جایزه : برگ درخت خرما)

۲ - استمین یا ایستا : این مسابقات هر دو سال یکبار برگزار می گردید در این مسابقات قهرمانان ٬ اسب سواران و موسیقی دانان شرکت می کردند مسابقات قایقرانی نیز به افتخار خدای دریا برگزار می گردید جایزه آن برگ های خشک جعفری بود .

۳ - پی تین : هر ۴ سال یکبار به افتخار آیولو در رشته های موسیقی ، ارابه رانی و اسب سواری برگزار می گردید . جایزه آن برگ درخت غار بود .

۴ - نی مین : هر دو سال یکبار به افتخار زئوس در دوره نی میا برگزار می شدو  جایزه آن برگ های تازه جعفری بود .