از گذشته کار فکری و کار جسمی در ذهن افراد از هم تفکیک شده و هر نوع کار جسمی (یدی) فارغ و جدا از کار فکری و علمی تلقی میشد. ورزش نیز که در دیدگاه اول یک تلاش عضلانی و نمایش مهارت های جسمی را در ذهن متبلور میسازد در نظر بعضی از افراد از نوع کارهای جسمی (یدی) منهای فکر و عقل به حساب میآید.
حتی عدهای از روشنفکران و افرادی که در امر تربیت و آموزش کارشناس هستند بر این باورند که کسانی که به ورزش و فعالیتهای جسمی میپردازند از فعالیت های عقلی و علمی باز میمانند ، به همین دلیل با توسل به چنین توجیهاتی افراد خصوصا دانشآموزان و دانشجویان را از پرداختن به ورزش منع میکنند.
.اما مدتی است که صاحبنظران ورزش و تربیت بدنی با استناد به تحقیقات و پژوهش های علمی درصدد زدودن این توهمات بوده و در نظر دارند نگرش جدید و علمی در زمینه ورزش و تربیت بدنی را در اذهان عمومی ایجاد کنند.در این رابطه تحقیقات بسیاری صورت گرفته و مقالات و کتب مختلفی هم به نگارش درآمده است.در این کتب و مقالات سعی گردیده مزیت های ورزش و تربیت بدنی تشریح شود.
در همین راستا گروهی نیز در صدد یافتن همبستگی و ارتباط مثبت بین هوش و موفقیت ورزشی هستند.گروهی از تحقیق کنندگان پا را فراتر نهاده و راه مبالغه پیش گرفته و مدعی شدهاند که ورزش و مهارتهای ورزشی زیر بنای همه چیز هستند.اگر با دید علمی و واقعبینانه به این مقوله نگاه کنیم به این واقعیت پی خواهیم برد که هر دو گروه،چه آنهایی که ورزش را مانع پیشرفت میدانند یا آن ها که همه پیشرفت ها را در ورزش میبینند،در اشتباه بوده و به بیراهه میروند.در این مقاله،سعی گردیده به صورتی واقعبینانه،مسأله مورد بررسی قرار بگیرد.هدف ما ارائه چارچوبی اصولی از رابطه هوش و ورزش میباشد.
هوش
یکی از مشخصههای آدمی برخورداری از عامل هوش است که او را از سایر جانداران و حیوانات مجزا ساخته است.مسأله هوش مدت ها بعنوان یکی از مباحث اصلی روانشناسی مطرح بوده است.
متداولترین تعریف در مورد هوش را که کامل و کوتاه میباشد"کلوین"امریکایی اراده داده است.او معتقد است که شایستگی و استعداد یادگیری در افراد،هوش است.البته تعاریف مختلف و قابل قبول دیگری از هوش توسط دانشمندان مختلف ارائه گردیده است که برخی آنها به این شرح میباشند:
هوش عبارت است از استعداد عمومی و قدرت استفاده از تجربیات.برخی از اندیشمندان نظیر"پیاژه"هوش را سازگاری و انطباق با محیط ذکر نموده و"کسلر"معتقد است که هوش عبارت از کلیه تواناییهای فرد در تفکر عاقلانه و رفتار منطقی و مؤثر در سازش با محیط میباشد. در هریک از تعاریف مزبور جنبههای مختلفی از "هوش"مورد توجه قرار گرفته است
اما دو مسأله در رابطه با هوش حائز اهمیت هستند که عبارت از وراثت و محیط میباشند. تأثیر وراثت در هوش قابل توجه است اما نباید اثر محیط را بر روی آن نادیده گرفت.این دو عامل به نحوی در یکدیگر پیوند خوردهاند،اما نمیتوان میزان تأثیر هریک را بطور جداگانه اندازه گرفت.
ورزش بعنوان یک عامل محیطی فقط میتواند در رشد هوش به معنای وسعت بخشیدن به حیطه یادگیریهای مختلف مؤثر باشد ولی افراد کم هوش با پرداختن حتی طولانی به ورزش به سطح بالاتری از هوش ارتقاء نمییابند.
نقش هوش در رشد بدنی
هرچه مهارت های حرکتی پیچیدهتر باشند، هوش دخالت بیشتری در یادگیری آن ها دارد و نسبت به میزان برخورداری از هوش،در اجرای حرکات موفقیت حاصل میشود.در میان گروه با هوشها،در اجرای مهارتهای پیچیده حرکتی نیز نسبت به هم اختلاف در سطح مهارت مشاهده میشود.این اختلاف در اثر تفاوت در میزان تجارب شخصی و عوامل محیطی در یادگیریهای آنان حاصل شده است.
"کتل" در نتیجه مطالعاتی که در مورد ورزشکاران انجام داده است ، میگوید ورزشکاران عالیرتبه عموما توانایی ذاتی بیشتری از خود نشان میدهند ."کین" نیز در مطالعات خود بر روی فوتبالیستهای انگلیسی بیان میکند که هوش ذاتی ، اغلب در بازیکنان سطح بالا یافت میشود.او چنین نتیجه میگیرد که بازیگران قهرمان از قدرت تفکر بیشتری برخوردارند. همچنین "راشل" کشف کرده که شناگران کالج خیلی باهوشتر از دانشآموزان معمولی کالج هستند.
.از مجموع یافتههای روانشناسی چنین استنباط میشود که سطح هوش در سراسر عمر ثابت میماند اما در اثر دخالت عوامل محیطی تجلی یافته و گسترش پیدا میکند
ورزش بعنوان یک عامل محیطی فقط میتواند در رشد هوش به معنای وسعت بخشیدن به حیطه یادگیریهای مختلف مؤثر باشد ولی افراد کم هوش با پرداختن حتی طولانی به ورزش به سطح بالاتری از هوش ارتقاء نمییابند. به عبارت دیگر،هوش تابع مهارتهای حرکتی نیست و وجود آن امری مستقل از مهارت است.بسیاری از افراد هستند که ورزش نمیکنند اما هوش سرشاری دارند و اختراعات زیادی نمودهاند و یا در مواردی مشاهده شده که برخی از ورزشکاران در سطوح قهرمانی،در تحصیلات خود ناکام ماندهاند.البته این مسأله بدین معنا نیست که در جمع قهرمانان افراد با هوش یافت نمیشود،بلکه صرفا بیان عدم وابستگی هوش به عامل مهارت حرکتی است که میتوان چنین بیان کرد که هوش تابعی از قدرت جسمانی و مهارت حرکتی نیست بلکه قادر است قدرت و مهارت را در مطلوبترین شکل متجلی سازد.اما هوش میتواند در شرایط مطلوب محیطی رشد یابد.
تمرین و ممارست در رابطه با مهارتهای حرکتی میتواند میزان تسلط بر عضلات را افزایش دهد و در واقع هماهنگی اعصاب و عضله را تا حدودی فعلیت بخشد،این مسأله در رابطه با افراد متغیر میباشد.اگر مشاهده میشود که افرادی به نوعی از ورزش پرداخته و در امور مختلف موفقتر میباشند و در بعضی تصمیمگیریهای فردی یا جمعی بهتر و سریعتر عمل میکنند به این دلیل است که میادین ورزشی و تمرینات و مسابقه،سراسر تکرار و تمرین مشابه موقعیتهای زندگی فردی یا جمعی است و به خاطر برخورد مکرر و آزمایش موقعیتهای مختلف است که فرد کسب تجربه نموده و با تعمیم این موقعیتها به امور مشابه در زندگی از تجارب خویش بهرهبرداری مینماید و در واقع نوعی یادگیری ایجاد میشود نه افزایش هوش.در حقیقت،ورزش کمک به یادگیری مینماید و یک نوع یادگیری است،بنابراین،هر فردی که از بهره هوشی بالاتری برخوردار باشد بهتر و بیشتر یاد میگیرد و در تعمیم یافتههای خویش موفقتر استت.به همین دلیل میتوان گفت بخشی از اهمیت ورزش در همین رابطه میباشد.
در تحقیق دیگر محققان در تحقیقات خود بیش از 200 دانش آموز را به مدت 9 سال زیر نظر گرفتند .
محققان این دانش آموزان را به دو گروه تقسیم کردند به گونه ای که برای یک گروه درسهای تربیت بدنی در طول پنج روز درهرهفته به همراه تمرین های بیشتر توازن و هماهنگی در نظر گرفته شد اما برای گروه دوم سطح عادی تمرین های بدنی در نظر گرفته شد.این تحقیقات نشان داد: 96 درصد دانش آموزان گروه اول نتایجی گرفتند که توانستند وارد دبیرستان شوند اما این میزان در باره گروه دوم 89 درصد بود.
این تفاوت به طور خاص خودش را بین دانش آموزان پسر نشان داد به گونه ای که دانش آموزان پسر گروه اول نتایج بالاتری در درسهای زبان سوئدی و انگلیسی، ریاضیات، تربیت بدنی و سلامت نسبت به دانش آموزان پسر گروه دوم گرفتند.انگرید اریکسون از دانشگاه مالمو سوئد گفت: ما به طور علمی تاکید می کنیم که تربیت بدنی روزانه و تحرک نه تنها مهارت های حرکتی دانش آموزان بلکه نتایج درسی آنها را نیز بهبود می بخشد.
ورزش و بالا بردن هوش
اگر برای بیرون رفتن و طی کردن پیاده روها به دلایل بیشتری احتیاج دارید این مورد را در نظر بگیرید: طی کردن این مسافت ها می تواند قدرت مغزتان را تقویت کند. بر اساس تحقیقات جدید ورزش های هوازی پایدار (مانند دویدن، دوچرخه سواری) نورون ها را در مغز ارتقاع می دهد، این یعنی چیزهای جدید را راحت تر می توانید یاد بگیرید، و چالش ها را نیز ساده تر می توانید حل کنید.
محققان آزمایش کردند که چگونه فعالیت های ورزشی مانند دویدن، ورزش های ترکیبی با شدت بالا، ورزش های مقاومتی پایه ای پیدایش سلول های عصبی در موش ها را تحت تاثیر قرار می دهد. موش هایی که می دویدند دو تا سه برابر سلول های عصبی بیشتری در هیپوکامپ ( قسمتی از مغز که مسئول یادگیری موقت و انجام چالش های فضایی پیچیده است ) نسبت به دیگر موش ها داشتند.
با اینکه این تحقیق روی موش ها صورت گرفته اما فعالیت های ورزشی روی مغز انسان نیز تاثیری مثبت دارند. در مورد تاثیر ورزش مغز انسان ها با جوندگان تقریبا به یک شکل در جریان خون به هیپوکامپ تغییر می کنند. این یعنی چنین تقویت سلول عصبی را در مغز انسان نیز می توان مشاهده کرد.
ورزش راهی برای افزایش توانایی مغز
تحقیقات انجام شده بیانگر این هستند که افرادی که تمرینات فیزیکی و ورزشی انجام میدهند سلول های مغزی بیشتر و بهتری را پرورش می دهند همچنین طبق آزمایش ها و تحقیقات انجام شده بر روی موش های بالغی که تحت ورزش کردن قرار میگیرند دریافتند که سلول های مغزی زیادی در سمت هیپوکامپوس مغزشان که بخش یادگیری و حافظه مغز می باشد ایجاد میشود .
حال جالب است بدانید که از طرف دیگر ثابت شده است که انجام حرکات ورزشی مورد دلخواه خیلی تأثیر بشتری نسبت به انجام دادن حرکات ورزشی مشخص دارد پس باید ورزشی را انتخاب کنیم که از انجام آن لذت ببریم نه اینکه به اجبار یک سری حرکات را انجام دهیمبه این ترتیب هم باهوش تر شده و هم شاد تر زندگی میکنیم.
نمی توان گفت که چه مقدار ورزش برای پرورش سلول های مغزی کافیست اما درباره ی موش ها حدود ۴ تا ۶ دقیقه پیاده روی در روز مؤثر بوده است.
تأثیر ورزش بر هوش هیجانی
طبق تحقیقی که بر روی ۸۰ نفر از ورزشکار های قهرمان و غیر قهرمان از رشته های ورزشی انفرادی و گروهی و ۶۰ نفر از گروه های غیر ورزشکار در تهران به صورت نمونه انجام شد و پرسشنامه ۱۳۲ ماده ای هوش هیجانی که توسط آن ها تکمیل شد نتایج نشان می داد که افراد ورزشکار از نظر هوش هیجانی ، هوش درون فردی،هوش بین فردی ،سازگاری ، کنترل استرس و خلق عمومی نسبت به افراد غیر ورزشکار بسیار متفاوت بوده و همچنین قهرمانان ورزشی در مقابل دیگر ورزشکار ها در خرد آزمون های خود آگاهی هیجانی ،ابراز وجود ،احترام به خود ،استقلال ،همدلی ، مسئولیت پذیری اجتماعی و در حل مسائل آزمون های واقعی انعطاف پذیری و تحمل استرس بهتر هستند.
همچنین سطح هوش بین فردی در ورزشکاران رشته های گروهی بسیار بیشتر از ورزشکاران رشته های انفرادی بوده است .